loading...
دکتر مهدی سلطانی سروستانی
تک ستاره بازدید : 76 پنجشنبه 02 دی 1395 نظرات (0)

 

دواثر فاخر که دکترمهدی سلطانی عزیز درآنها حضورداشتند(سریال شهرزاد وتئاتر خاطرات وکابوسهای یک جامه دار...) شب گذشته درمراسم دومین دوره اهدای مدال خورشیدی درتالار شهید آوینی دانشگاه تهران مدال خورشیدی دریافت کرد...

علی رفیعی مدال خورشیدی گرفت...

«شهرزاد» برگزیده شد


مراسم دومین دوره اهدای مدال خورشیدی شامگاه چهارشنبه ۱ دی ماه در تالار شهید آوینی دانشگاه تهران برگزار شد و برگزیدگان بخش های مختلف این دوره معرفی شدند.

به گزارش خبرنگار مهر، مراسم دومین دوره اهدای مدال خورشیدی با حضور چهره هایی چون احمد مسجدجامعی، محمد رحمانیان، خسرو خورشیدی، هوشنگ گلمکانی، اصغر همت، فریدون علیاری، نگار اسکندرفر، فرشاد فرشته حکمت و محسن شاه ابراهیمی، شامگاه چهارشنبه ۱ دی ماه در تالار شهید آوینی دانشگاه تهران برگزار شد.


در این مراسم و در بخش طراحی صحنه تئاتر، مدال خورشیدی به علی رفیعی برای طراحی صحنه نمایش «خاطرات و کابوس های یک جامه دار از زندگی و قتل میرزاتقی خان فراهانی» تعلق گرفت.

در بخش طراحی صحنه سینما نیز مدال خورشیدی به امیرحسین قدسی برای طراحی صحنه فیلم سینمایی «اژدها وارد می شود» رسید.

همچنین در بخش طراحی صحنه مجموعه تلویزیونی نیز، حسن روح پروری برای طراحی صحنه مجموعه «شهرزاد» مدال خورشیدی را دریافت کرد.

در مراسم دومین دوره اهدای مدال خورشیدی، پیام فروتن نیز به عنوان پژوهشگر و استاد برگزیده طراحی صحنه معرفی شد و مدال خورشیدی را دریافت کرد.

منبع:اینستاگرام

@teatrbazar

نویسندگان بازدید : 78 سه شنبه 30 آذر 1395 نظرات (0)

شب جمشید و جامش 🌸شب بوسه به خاکش 🌸

شب حافظ و سعدی🌸شب پارسی و مادی🌸

شب اخر اذر 🌸شب پاک و منور 🌸

شب ارش و اتش🌸شب مهر و سیاوش🌸

شب پاک اهوراست 🌸شب مژده و یلداست🌸

دکتر سلطانی عزیز وهمراهان ودوستان گرامی یلداتون مبارک 💝💝

لینک دانلود کلیپ 

شب یلدا (تک ستاره)

کلیپ ,عکس ومتن:تک ستاره

 

لینک دانلود کلیپ

شب یلدا (سمیرا صادقیان)

‌🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂

بوی یلدا را میشنوی؟

انتهای خیابان آذر ...

باز هم قرار عاشقانه پاییز و زمستان ...

قراری طولانی به بلندای یک شب....

شب عشق بازی برگ و برف...

پاییز چمدان به دست ایستاده ....

عزم رفتن دارد....

..آسمان بغض میکند ...میبارد...خدا هم میداند عروس فصل ها چقدر دوست داشتنیست .

چند روزی بیشتر مهلت ماندن میدهد ....

آخرین نگاه بارانی اش را به درختان عریان میدوزد ..دستی تکان میدهد ......قدمی برمیدارد سنگین و سرد

کاسه ای آب میریزم پشت پای پاییزکه...تمام میشود ...

🍂پاییز ای آبستن روزهای عاشقی ...

🍁رفتنت به خیر ..

🍂سفرت بی خطر ...

آری امشب  شب یلداست ....شب فال ....شب عشق......شب هندوانه ....وشب آزادی وشب رهایی چیزی به یادم نمی آید ..جزاینکه امشب شب تنهایی من است...

یلدایتان پرفروغ ومبارک

درتمنای نگاهت بی قراریم تا بیایی ..ماظهور لحظه هارا می شماریم ..

تا بیایی درمسیرت جان فشانیم گل بکاریم تا..بیایی

یلدا مبارک

امسال چه زیباست شب یلدای من  طولانی ترین شبی که

به تو فکر میکنیمم و از یادآوری نگاه پر مهرت  شب سیاهم لبریز از نور عشق میشود

معبودا یلدا مبارک 

به ستاره ها خواهم سپرد تابرجاده شبت بتابند.تا درطولانی ترین مسیر زندگیت بی نور نماند..

یلدایتان مبارک


شب یلدا شد و میلاد خوش ایزد مهر 

زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر 

شب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق. 

.رخ معشوقه و مدهوشی دلداه عشق 

شب یلدایتان پرستاره و پرخاطره باد..

طراحی عکسها ومتنها 👆:تک ستاره

 یک قدم مانده به رقصیدن برف🍉

یک نفس مانده به سرما و به یخ

چشم در چشم زمستانی دگر🍉

تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تان

یک سبد عاطفه دارم همه

 تقدیم شما یلدا مبارک

هندوانه رویاهایتان شیرین

انار موفقیت‎هایتان پُر دانه

پسته‌ی خاطراتتان خندان

قصه‌ی زندگیتان خوش و

عمرتان چون یلدا بلند باد

 

↓↓ یلدا یعنی ↓↓

ی← یـاد هم بودن

ل← لـبریز از محبت بودن

د← دوست داشتن هم دیگر

ا← آخرین روز پاییز

 یلدای همگی مبارک

 

پاییـز

سرماخورده راورق می زنیم.

شاید از پس کورانخاطرات پاییزی

آینده رابیابیم.

پاییـزراباهزاران امیدبه دست سرمای

زمستان می سپاریم.

امیدوارم فصل زمستون فصـل 

بهترینها باشه براتون❣

طراحی عکسهاومتنها 👆:سمیرا صادقیان

نویسندگان بازدید : 44 سه شنبه 14 اردیبهشت 1395 نظرات (0)

دکتر مهدی سلطانی عزیز نمی دانم کدامین جمله را

برای توصیف زیبایی هنر شما بنویسم.

نمی دانم چگونه شما را توصیف کنم، هنرمند و

پدیده ای از جنس بلور، آسمانی و مهربان، چقدر زیبا

واژه ها را آسمانی می کنید. چقدر زیبا هنر را می بخشید

و چه هنرمندانه واژه ها و شخصیت ها را در هم می آمیزید و

خالق به این زیبایی هستید. عزیزترین این روز بزرگ را

به شما که به راستی بازیگر تمام عیار هستید تبریک می گوییم...

💖💖💖 دانای عشق روزت مبارک 💖💖💖

🌷 با تشکر از تک ستاره برای تهیه عکس و متن 🌷

اسطوره هنر، روزتان مبارک و فرخنده باد

اميد كه همواره بهترين ها در انتظارتان باشد.

موفقيت روزافزون و سعادتمندى را برايتان آرزومندم. 💟🌷

🌷 با تشکر از سمیرا صادقیان برای تهیه عکس و متن 🌷

به نام خدایی که هستی را با مرگ

دوستی را یک رنگ

زندگی را با رنگ

عشق را رنگارنگ

رنگین کمان را هفت رنگ

شاپرک را صد رنگ

و شما را این چنین فرهیخته، هنرمند و بهترین 

بازیگر تمام رنگ ها آفرید...

I💟U معبود عشق روزت مبارک I💟U

🌷 با تشکر از تک ستاره برای تهیه عکس و متن 🌷

كاش همه مشتى ها مثل تو بودند "سريال شهرزاد"

كاش همه ساواک ها مثل تو بودند "سريال كيميا"

كاش همه پدرها مثل تو بودند "سريال مادرانه"

كاش همه دزدها مثل تو بودند "سريال ديوار"و...

دكتر مهدى سلطانى عزيز روز بازيگر رو از صميم قلب و با تمام وجودم

به شما كه پديده اى در عرصه هنر هستيد تبريک میگم.

🌹💜 مهرتون پايدار ❤️🌹


🌷 با تشکر از سمیرا صادقیان برای تهیه عکس و متن 🌷

نویسندگان بازدید : 49 دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 نظرات (2)

در مکتب تو همیشه شاگردم من

دور از رخ تو همیشه پر دردم من

در فصل بهار و روز استاد ببین

بی نور معلم این چنین زردم من

🌷🌹🌷استاد مهدی سلطانی عزیز روز معلم را به شما تبریک می گوییم🌷🌹🌷

🌷 با تشکر از تک ستاره برای تهیه عکس و متن 🌷

معلمی شغل نیست، هنر است، ذوق است

ایثار است، عشق است و فداکاری

🌷🌹🌷 دانای عشق روزت مبارک 🌷🌹🌷

🌷 با تشکر از سمیرا صادقیان برای تهیه عکس و متن 🌷

تک ستاره بازدید : 59 دوشنبه 02 فروردین 1395 نظرات (1)

دکتر سلطانی عزیز سپاس فراوان ازشما عزیزترین 

که مارا مورد لطف وبزرگواریتون قرار دادید وبه 

وبلاگمون سرزدید وبرای این وبلاگ وهوادارانتون پیام گذاشتید 

متن پیام دکتر سلطانی عزیز..سپاس از شما و هواداران محترم که همواره همراه من بودید. سال نو را صمیمانه به شما تبریک می گویم و بهترینها را برایتان آرزو می کنم. نوروزتان پیروز


تک ستاره بازدید : 60 سه شنبه 22 دی 1394 نظرات (0)

مصاحبه ایسنا بادکتر سلطانی عزیز

دکتر سلطانی:بهتر است تاریخ را با فرایند علت و معلولی آن تحلیل و از آن عبرت بگیریم.

متن کامل گفت‌وگوی ایسنا با دکتر مهدی سلطانی

سرویس : فرهنگي و هنري - سينما و تئاتر


 دکتر مهدی سلطانی با تأکید براینکه در نمایش علی رفیعی تلاش کرده به عنوان میرزا تقی‌خان فراهانی باور پذیر باشد، ابراز امیدواری می‌کند که با اجرایش روح امیرکبیر را در قبر نلرزانده باشد.


 به گزارش خبرنگار تئاتر ایسنا، این بازیگر در چند سال اخیر حضور پررنگی در تئاتر، سینما و مجموعه‌های تلویزیونی که مورد استقبال مردم هم واقع شده‌اند، داشته است. او که در دهه‌ی 70 و اوایل دهه‌ی 80 نقش‌آفرینی‌های زیادی در عرصه‌ی تئاتر داشت و روزهای در اوجی را با کارگردانانی همچون علیرضا نادری، نادر برهانی‌مرند، محسن علیخانی، حسین کیانی، ایوب آقاخانی، کوروش نریمانی و حتی اصغر فرهادی سپری کرد چند سالی را برای ادامه‌ی تحصیل به خارج از کشور رفت و از سال 88 با گام‌هایی آهسته‌تر و در عین حال محکم‌تر به عرصه بازیگری برگشته است.

 وی در سال‌های گذشته با کیومرث مرادی، حسین پاکدل و نادر برهانی‌مرند همکاری کرده و این روزها در نقش میرزا تقی‌خان فراهانی نمایش دکتر علی رفیعی بازی می‌کند، نمایشی که پیش از انقلاب اسلامی به صحنه رفته بود و در دور جدید اجرا هم با استقبال مخاطبان روبرو شده است.

امیرکبیر نمایش «خاطرات و کابوس‌های یک جامه‌دار از زندگی و قتل میرزا تقی‌خان فراهانی» معتقد است: این نمایش به دنبال یک روایت تاریخی از شخصیتی تاریخی نبوده است، بلکه قصد دارد بگوید، بهتر است تاریخ را با فرایند علت و معلولی آن تحلیل و از آن عبرت بگیریم. تاریخ در اینجا فریاد می‌زند که راه نجات، رسیدن به امتی واحد است.


اگر به تماشای نمایش علی رفیعی در تالار وحدت رفته باشید احتمالاً در بخش‌های پایانی آن که با قتل امیرکبیر همراه است تماشاگرانی را حتی معدود، می‌بینید که تحت تأثیر مظلومیت شخصیت اصلی نمایش قرار می‌گیرند و برای کشته شدن امیرکبیر اشک می‌ریزند یا افسوس می‌خورند...

 

 

 

دکترمهدی سلطانی در گفت‌گو‌ی خود با خبرنگار ایسنا، دریاره‌ی اینکه چقدر به عنوان بازیگر اجرای این نقش تاریخی برایش با چالش همراه بوده تا بتواند برمخاطب تاثیرگذار باشد؟ بیان کرد: نکته‌ای که در اینجا بیش از هرچیز باید به آن اشاره کرد این است که متاثر شدن و دل سوختن تماشاگر بیش از آنکه برای قهرمان نمایش یا امیرکبیر باشد ، برای خودش صورت می‌گیرد؛ زیرا در بازسازی فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی، خود را خنثی و مضمحل می‌یابد. خود را با مردمان زمان میرزاتقی خان مقایسه می‌کند و چیزهای مشترک زیادی می‌بیند که برایش خوشایند نیستند، پس افسوس می‌خورد و غمگین می‌شود.

او گفت: امیرکبیر به مردمش امید زیادی بسته بود، اما امیدهایش بر آب شدند. در واقع ضعف تراژیک قهرمان این تراژدی هم همین است. امید بستن به کسانی که عملا در انفعال هستند. انفعالی که محصول جهالت، بی‌خبری یا نا آگاهی از واقعیت‌هایی است که پیرامونشان اتفاق می‌افتد.

سلطانی خاطرنشان کرد: البته هدف این‌ نمایش قطعا این نیست که تاریخ را جزء به جزء روایت کند، چون این اتفاق در کتاب‌های تاریخی به خوبی می‌افتد و حتی شاید تلویزیون فرصت بیشتری داشته باشد تا در قالب یک سریال چند قسمتی مقطعی از تاریخ را روایت کند، اما هدف یک هنرمند به ویژه در تئاتر، صرفا روایت تاریخ نیست.

او در این‌باره افزود: هنرمند، تاریخ را به عنوان یک ابزار در اختیار می‌گیرد تا راوی اندیشه، جهان‌بینی یا هیجان و احساس خودش باشد. حال اگر تاریخ برای مردم آشنا باشد، ارتباطی که بین مردم و هنرمند شکل می‌گیرد موثرتر خواهد بود.

ملتی که صرفاً به تاریخش افتخار کند درجا می‌زند

بازیگر نمایش «حضرت والا» و «رومولوس کبیر» در پاسخ به اینکه چقدر اجرای این نمایش را برای مخاطبانی که آن را تماشا می‌کنند, عبرت‌آموز می‌داند آن هم با توجه به اینکه در «خاطرات و کابوس‌های یک جامه‌دار...» بیشتر به پروسه‌ای که به قتل امیرکبیر منجر شده پرداخته می‌شود تا صرفاً بر اقداماتی که او انجام داده است، تکیه شود؟ گفت: به نظرم تاریخ برای افتخار کردن نیست و هر ملتی که صرفا بخواهد به تاریخ خود افتخار کند درجا زده است.

او بیان کرد: درج تاریخ بیش از آنکه برای افتخار کردن باشد برای عبرت‌گرفتن است. مللی که از تاریخ خود و یا حتی از تاریخ دیگران، عبرت گرفتند، پیروز شده‌اند.

دکترسلطانی با اشاره به کشورهای توسعه‌یافته که به اندازه‌ی ما یا به اندازه‌ی برخی کشورهایی که جهان سومی محسوب می‌شوند، غنای تاریخی ندارند، اضافه کرد: زمانی که ما به تاریخ خود افتخار می کردیم، آن‌ها از تاریخ ما عبرت گرفتند تا کشور خود را بازسازی کنند.


 

دکترمهدی سلطانی تأکید کرد: بنابراین تئاتر «خاطرات و کابوس‌های یک جامه‌دار از زندگی و قتل میرزا تقی‌خان فراهانی» برای این اجرا نشده است که امیرکبیر را یادآوری و سپس به او افتخار کنیم. بلکه می خواهد به شهادت تاریخ عنوان کند که هر گاه اصلاح یا ویرایش فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، با شکست روبرو شده یا پیشرفتی حاصل نشده، دلیلش شکل نگرفتن امت واحد است.

او ادامه داد: این امت واحد نبودن، نقدی است که بارها آن را از زبان جامه‌دار می‌شنویم.

وی درباره‌ی اینکه با توجه به اشاراتی که درباره‌ی هدف این نمایش عنوان می‌کند باید قشر وسیع‌تری از جامعه آن را ببینند نه فقط بخش کوچکی از جامعه که بیشتر به تماشای تئاتر می‌نشینند، اظهار کرد: ای کاش شرایطی فراهم می‌شد که تعداد بیشتر و طیف گسترده‌تری از مردم می توانستند نمایش‌هایی از این دست را ببینند. لازمه‌ی رونق فرهنگی، درک فرهنگی است که باید از جانب متولیان فرهنگی صورت گیرد.

گفت‌و‌گوی با صحبت درباره‌ی علی رفیعی و ویژگی‌های بارز کار او که از آن جمله، طراحی صحنه است

وی در پاسخ به اینکه بازیگران نمایش «خاطرات و کابوس‌های یک جامه‌دار...» چه کردند تا بازی و کارشان در مقابل صحنه‌های رنگارنگ، جذاب و چشم‌نواز علی رفیعی به خوبی دیده شود؟ گفت: زیبایی، شاخصه‌ی اصلی و بنیادین یک اثر هنری است. سعی بازیگران هم این بود که خود را با این ارکستر زیبا هماهنگ کنند تا محصول نهایی جذاب و تاثیرگذارتر باشد. هدف، اجرای ارکستری زیبا و تاثیر گذار بود که بخشی زیادی از این وظیفه را قطعا بازیگران بر عهده داشتند. وقتی تیم فوتبالی پیروز شود، همه از آن سود می‌برند حتی بازیکنانی که روی نیمکت نشسته‌اند، اما اگر شکست در کار باشد، ستاره‌ی میدان هم متضرر خواهد شد.


اولین تجربه همکاری با علی رفیعی


بازیگر نمایش «پچ‌پچه‌های پشن خط نبرد» درباره‌ی همکاری با علی رفیعی به عنوان اولین تجربه‌ی کاری مشترک بیان کرد: هر بازیگری با هر کارگردانی که کار می‌کند خواسته و یا ناخواسته تجربه‌هایی را کسب می‌کند که مفیدند، حتی اگر کارگردان خوبی هم نباشد اما دکتر رفیعی از معدود کارگردان‌هایی است که خیلی چیزها می‌شود از او آموخت و از نتیجه‌ی کار با او خرسند بود.


دکترسلطانی همچنین در پاسخ به اینکه آیا پس از بازگشت دوباره به تئاتر قصد دارد جایگاه خود را به ویژه در بازیگری حفظ کند به ایسنا گفت: البته واقعیت این است که تئاتر در این چند ساله فراز و فرودهای بسیاری داشته که بخش اعظم آن به رویکرد دولت‌ها برمی‌گردد. وقتی دولتی با دوراندیشی‌اش، توجه بیشتری به مقوله‌ی فرهنگ دارد، طبعا فرهنگ و هنر در آن دوره رونق بیشتری پیدا می‌کنند.


وی خاطرنشان کرد: البته سعی من این است که در هر دوره‌ای کارم را به خوبی و با مسولیت و حساسیتی که به آن اعتقاد دارم انجام دهم، چه دولت‌ها اهمیت بیشتری به هنر بدهند و چه نسبت به آن کم لطف باشند، اما امیدوارم بالاخره تاثیرات هنر بر ارتقای همه جانبه بر همه چیز یک کشور، بیش از پیش، حداقل برای دولت‌ها مشخص شود.

بازیگر فیلم‌های «چ» و «ملکه» در پاسخ به اینکه با این توضیحات آیا به این دولت هم در عرصه‌ی فرهنگ امیدی ندارد؟ گفت: معتقدم آدم ناامید، آدم مرده است و من هنوز زنده‌ام.


این بازیگر سینما و تئاتر درباره‌ی اینکه آیا در سالی که به نام تئاتر نامگذاری شده بود، به حق به این عرصه هنری توجه شد؟ بیان کرد: به اعتقاد من خیر. اگر این توجه کمتر نشده باشد قطعا بیشتر هم نشده است. البته تحریم‌ها بی‌تاثیر نبوده‌اند، اما متأسفانه کشورهایی مثل ما که به هر دلیلی در بحران‌های اقتصادی قرار می‌گیرند، اولین ردیف بودجه‌ای که از آن کم می شود، بودجه‌ی فرهنگ و هنر است و طبعا بیشترین ضربه‌ را هم فرهنگ و هنر می‌بیند. ضربه‌ای که بر فرهنگ یک کشور وارد شود هزینه‌اش به مراتب بیشتر از موارد دیگر است. زیربنای فرهنگی کشوری اگر لطمه دیده باشد، هیچ رونق و خوشبختی‌ای در هیچ زمینه‌ای حاصل نمی شود حتی اگر ثروتمند ترین کشور دنیا باشیم.


بازیگر نقش میرزا تقی‌خان فراهانی در پایان گفت‌و‌گویش با ایسنا با تأکید براینکه دست‌اندرکاران نمایش «خاطرات و کابوس‌های یک جامه‌دار از زندگی و قتل میرزا تقی‌خان فراهانی» ادعای بی‌نقص بودن کار خود را ندارند، گفت: با این حال معتقدم این نمایش آنقدر ویژگی‌های مثبت دارد که می‌تواند به عنوان یک مرجع در تاریخ تئاتر ایران و در ذهن مخاطبان باقی بماند و شاید تلنگری به ذهنیت و جهان‌بینی ما وارد کند.

او همچنین با اشاره به اینکه «امیدوارم روح امیرکبیر را در قبر نلرزانده باشم»، تصریح کرد: هدف من وگروه اجرایی این نبود که امیرکبیر عین آنچه در تاریخ مستند وجود دارد روی صحنه بیاید و البته قرار هم نبود وقتی روی صحنه می‌آیم کسی مرا به عنوان امیرکبیر نپذیرد، قصدم ایفای شمایلی از امیرکبیر بود که هنگامی که تماشاگر با او روبرو می‌شود به عنوان یک احتمال از امیرکبیر و نه شخصیت تاریخی کاملا مستند، آن را بپذیرد.

گفت‌وگو ازپرستوفرهادی ایسنا

تک ستاره بازدید : 77 یکشنبه 20 دی 1394 نظرات (0)

مصاحبه دکتر مهدی سلطانی

باروزنامه جام جم 

شنبه نوزدهم دي ماه 1394

صفحه 16 

كافه ميرداماد 

دکترمهدي سلطاني: خانواده اولين و آخرين پناهگاه است

نويسنده: طاهره آشياني

جام جم- بازيگر 44 ساله، استاد دانشگاه، کارگردان و بازيگر تئاتر و تلويزيون که چند تايي از بهترين نقش هاي تلويزيوني و تئاتر را از آن خود کرده، ويژگي هاي منحصربه فردي دارد که او را به يکي از بازيگران تاثيرگذار تبديل کرده است.

دکترمهدي سلطاني سروستاني درباره بازيگري و تکنيک هاي آن حرف بسيار دارد، اما در گفت وگويي که مي خوانيد ما با او درباره بازيگري صحبت نکرديم. با او درباره حس پدر و فرزندي هم صحبت شديم. سلطاني دختري به نام رژا دارد و از همان روزهاي اولي که متولد شد، درباره او در صفحه اينستاگرامش نوشت و شادي اش را با همه تقسيم کرد. بازيگر سريال مادرانه که از شبکه آي فيلم بازپخش مي شود، حرف هاي متفاوتي درباره رابطه فرزندان با والدين دارد.    

    روژا دو سالش تمام شده حالاشايد بهترين زماني باشد که از حس پدر شدن برايمان بگوييد؟

    من اصولاآدم هيجاني به معناي افراطي اش نيستم. بنابراين اتفاقات و موقعيت ها را قبل وقوع شان در ذهنم تداعي و پيش بيني مي کنم و از بروز هيجانات کاذب آن مي کاهم. به همين دليل قبل از تولد دخترم، داشتن فرزند را در تخيلم بازسازي کردم که اگر دختر يا پسري بخواهد به جمع خانواده من اضافه شود چه اتفاقاتي خواهد افتاد. با همه اينها نمي توان پدر شدن را خالي از هر هيجاني دانست. حضور موجود زنده اي در کنارت که شاهد رشد و تغييرات او هستي، شباهت هايش به خودت و رفتارهاي شگفت انگيزش را مي بيني، هيجان انگيز و معجزه آساست. گاهي به اين فکر مي کنم رژا به نيرويي وصل است که هيچ ربطي به من ندارد! حرکات، رفتارش و حتي اتفاقاتي که مي توانست برايش رخ بدهد، اما به شکل معجزه آسايي رخ نداده، مرا شگفت زده مي کند. رابطه عاطفي ما به گونه اي است که با زبان و کلمه نمي توان آن را ابراز کرد و فقط شايد بتوان با هنر آن را بيان کرد.  

    چقدر اين بچه به شما انگيزه مي دهد و چگونه با بودنش از شما حمايت روحي و رواني مي کند؟

    بچه مُسکن خوبي است! وقتي ساعات زيادي از روز را مشغول کار هستي که خيلي از آنها کارهاي خسته کننده اي است که روح را تحت فشار قرار مي دهد، وقتي به خانه مي رسي و با فرزندت روبه رو مي شوي که به تو لبخند مي زند و رفتارهاي مهربانانه اي دارد، همه خستگي از تن ات بيرون مي رود. اين اولين فايده وجود يک بچه در خانواده است. البته خودخواهانه است اگر بگوييم بچه دار مي شويم براي رفع خستگي يا مثلالبخندش باعث شود تا ما مشکلات رواني و روحي مان را فراموش کنيم. بچه ابزاري مانند يک فيلم، موسيقي يا ويدئو نيست که براي تفنن و تغيير روحيه باشد. جايگاه فرزند جايگاه رفيع تري است که علاوه بر انجام همه اين کارها در تکامل والدين هم نقش مهمي دارد. به ما کمک مي کند که پدر يا مادر بودن را تجربه کنيم و کامل تر شويم.    

    به نظر شما در زمانه ما بچه ها چگونه مي توانند از والدين خود حمايت کنند چون به نظر مي رسد اين بُعد از قضيه، يکطرفه شده و فرزندان توقع دارند، والدين در همه شرايط و حتي زماني که آنها مستقل مي شوند از بچه ها حمايت کنند. احساس مي شود که پدر و مادرها به نوعي مظلوم واقع شده اند.

    نسل تغيير کرده! نسل جوان امروز با نسل جوان گذشته تفاوت هاي زيادي دارد. نوع رابطه و احترامي که بايد بين بچه ها و پدر و مادرها وجود داشته باشد، تغيير کرده است. به نظرم مفهوم فرزند و والدين عوض شده. رابطه و مفهومي که شامل بزرگ تر و کوچک تر، مراد و مريد يا شاگرد و استادي هم مي تواند باشد در خيلي جاها از بين رفته و متاسفانه گاهي اوقات اين بي احترامي به عنوان فضيلت هم معرفي شده و به آن افتخار هم مي کنند، اما نبايد چنين باشد. هيچ پدر و مادري از فرزندان خود توقع کمک مالي ندارند؛ هر چند نياز هم داشته باشند. پدر و مادرها مثل هر موي سفيد کرده احتياج به احترام دارند، اين خواسته خصيصه بشر است که محدود به يک مرز يا فرهنگ خاص نمي شود. از فرزندان خود توقع کمک مالي ندارند؛ هر چند نياز هم داشته باشند. پدر و مادرها مثل هر موي سفيد کرده احتياج به احترام دارند، اين خواسته خصيصه بشر است که محدود به يک مرز يا فرهنگ خاص نمي شود.

فطرت بشر چنين است که وقتي پا به سن مي گذارد نيازهاي عاطفي اش بيشتر مي شود چون اعتماد به نفسش کم مي شود، توجه و احترام فرزندان به والدين باعث مي شود اعتماد به نفس آنها تقويت شده و حس خوبي در آنها به وجود بيايد. به نظرم احترام به سن و سال، احترام به کارهايي که انجام شده، احترام به امنيتي که پدر و مادر به وجود آورده اند، احترام به اين که در خيلي جاها خواسته هاي خود را ناديده گرفته اند تا فرزندان به خواسته هاي خود برسند، در بعضي جاها از شکم خود زده اند تا بچه ها سيرتر شوند، خودشان کم پوشيده اند تا بچه هايشان بهتر بپوشند، کمتر لذت برده اند تا بچه ها بيشتر لذت ببرند و همه اينها را هيچ وقت به رخ بچه هايشان نخواهند کشيد به خصوص اگر بچه هايشان قدرشناس باشند. توقع درک از جانب فرزندان، پشتوانه معنوي والدين است که اميد به زندگي را در آنها افزايش داده و باعث مي شود آنها احساس خوشبختي بيشتري کنند.

    

    خيلي ها معتقدند که نسل امروز با نسل گذشته تفاوت هاي زيادي دارد، به نظرتان چرا چنين اتفاقي افتاده است؟

    يکي از مهم ترين دلايلش از بين رفتن انسجام خانوادگي است. در گذشته بيشترين وقت والدين و فرزندان با هم مي گذشت. معمولاپدرها و پسرها شغل مشترکي داشتند؛ با هم غذا مي خوردند و درباره موضوعات مختلف صحبت مي کردند، اما اکنون بيشترين وقت بچه ها خارج از خانه و بيشتر با رفقا سپري مي شود. رابطه ها بيشتر مجازي شده است. بيشترين وقت جوان ها پشت کامپيوتر و در شبکه هاي مجازي سپري مي شود. حتي وقتي در ميان خانواده هستند باز هم در جمع حضور ندارند. اين عدم ارتباط و نبود گفت وگو باعث گسست نسلي شده که بسيار هم خطرناک است. گاهي حتي در مراسم مهم هم کمتر گردهمايي بزرگ خانوادگي شکل مي گيرد. آدم هاي امروزي معمولاآرزوها و علايق خود را در چيزهايي مي بينند که واقعي نيست. در کشور ما اين اتفاق بيشتر به چشم مي آيد چون بنيان خانواده در ايران خيلي محکم بود. اگر در کشورهاي خارجي در سن 17، 18 سالگي ديگر فرزند خانواده نيستي و فرزند دولت هستي و دولت بايد حقوق بيکاري و بيمه ات را بدهد، برايت شغل مناسبي فراهم کرده نيازهاي جوانان را برآورده کند، اما در ايران هنوز خانواده است که همه اين نيازها را برآورده مي کند. در دعواهاي حقيقي و حقوقي خانواده ها هستند که از بچه ها حمايت کرده و پشتوانه محکمي براي آنان هستند. وقتي فضاي مجازي بر واقعيت فرهنگي ما غلبه کند ديگر هيچ چيزي دوام نمي يابد و اين براي جامعه اي که وابستگي خانوادگي در آن ريشه دارد، خيلي خطرناک است. در بعضي جوامع وابستگي خانوادگي زياد نيست و چون افراد به خانواده نياز چنداني ندارند، ضربه هايي که گسست نسل ها به افراد و جامعه وارد مي کند، زياد محکم و مهم نيست، اما در کشور ما اين ضربه ها مهلک و کشنده است.

    

    از خانواده پدري تان برايمان بگوييد.

    اصليت ما شيرازي است. پدرم ليسانس شيمي داشت و دبير و استاد شيمي و مادرم خانه دار بود. من فرزند اول خانواده هستم. پنج سال اول زندگي ام ساکن تبريز بوديم چون پدرم در دانشگاه تبريز تدريس مي کرد. بعد به سروستان که در جنوب شرقي شيراز واقع است، برگشتيم. تحصيلات ابتدايي، راهنمايي و متوسطه را در سروستان گذراندم و بعد به واسطه سربازي و قبول شدن در دانشگاه مجبور به مهاجرت شدم.

    

    صداي شما صلابت خاصي دارد و اين صلابت در بازي و رفتار شما هم ديده مي شود. اين ويژگي را از پدر به ارث برده ايد يا مادر؟

    بخشي از آن اکتسابي است. به دليل شغلي که داريم بايد صدايمان را پرورش بدهيم. چون يکي از ملزومات بازيگري، صدا و بيان خوب است تا بتواند به واسطه آن با مخاطب ارتباط برقرار کند.

    اگر بيان خوبي نداشته باشي در صحنه تئاتر صدايت به گوش مخاطب نمي رسد و در جذب مخاطب و تماشاچي ناکام مي ماني. در دنياي تصوير و مقابل دوربين، هر چند ميکرفن به بازيگر کمک مي کند، اما اگر طنين صدايش خوب نباشد، نمي تواند تاثير خوبي بر مخاطب بگذارد. 

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ دکتر مهدی سلطانی سروستانی سعی دارد که به فعالیت های هنری دکتر مهدی سلطانی عزیز بپردازد سپاس ازنگاه زیبا وهمراهی گرم وصمیمانه اتون
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 903
  • کل نظرات : 54
  • افراد آنلاین : 18
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 56
  • آی پی دیروز : 54
  • بازدید امروز : 74
  • باردید دیروز : 365
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 669
  • بازدید ماه : 669
  • بازدید سال : 12,796
  • بازدید کلی : 142,099